مقاله پژوهشی
حسین آقا حسینی؛ هاجر فتحی نجف آبادی
دوره 11، شماره 40 ، آبان 1400، صفحه 8-25
چکیده
شاعران منظومههای روایی در آفرینش روایتی جذاب، از وصف برای شخصیتپردازی و فضاسازی استفاده میکنند. ژنت به بررسی وصف و ارتباط آن با روایت و روایتگری پرداخته است. وی برای اوصاف، کارکرد تزیینی، توضیحی و نمادین قائل میشود. در این پژوهش، کارکردها در سه منظومۀ غنایی لیلی و مجنون، یوسف و زلیخا و سلامان و ابسال جامی، به روش توصیفی- تحلیلی ...
بیشتر
شاعران منظومههای روایی در آفرینش روایتی جذاب، از وصف برای شخصیتپردازی و فضاسازی استفاده میکنند. ژنت به بررسی وصف و ارتباط آن با روایت و روایتگری پرداخته است. وی برای اوصاف، کارکرد تزیینی، توضیحی و نمادین قائل میشود. در این پژوهش، کارکردها در سه منظومۀ غنایی لیلی و مجنون، یوسف و زلیخا و سلامان و ابسال جامی، به روش توصیفی- تحلیلی بررسی شده است تا میزان و کیفیت استفاده از اوصاف با کارکردهای گوناگون، در هر منظومه مشخص گردد و در نهایت به این پرسش پاسخ داده شود که اوصاف در منظومههای غنایی غیر از کارکرد تزیینی، چه کارکرد دیگری دارد؟ نتایج حاصل از تحقیق بیانگر اینست که علیرغم باور غالب که کارکردِ نمادین، ویژۀ متون عرفانی و رمزی است، در سه منظومۀ غنایی موردنظر، کارکرد نمادین اوصاف، مفاهیم زیادی را در متن گنجانده است، اما با توجه به تفاوتهای موجود در روایت سه منظومه برای درک مفهوم نمادین اوصاف باید به حوزۀ جغرافی، قبیله، قوم، مذهب و تاریخ رجوع شود؛ از این رو برای درک مفاهیم اوصاف با کارکرد نمادین، از نشانهشناسی استفاده شدهاست. براعت استهلال یکی از انواع کارکرد توضیحی اوصاف است که بیشتر در لیلی و مجنون یافت میشود و برای کارکرد تزیینی اوصاف در منظومه سلامان و ابسال موردی یافت نشد.
مقاله پژوهشی
یحیی طالبیان؛ علی محمد محمودی
دوره 11، شماره 40 ، آبان 1400، صفحه 26-43
چکیده
موضوع انواع ادبی و شعر فارسی از بحثهای مهمی است که هنوز به طور شایسته و علمی بازنمایی و نقد و تحلیل نشده است. نوع یا گونة ادبیات غنایی در شعر فارسی از پرکاربردترین نوعهای شعر فارسی است. شعر غنایی در لباس دیگری بهنام مکتب رمانتیسم رخنمایی میکند و ضمن از دست دادن گونههای غنایی قدیم، دارای وجهها و گونههایی جدید ساختاری و محتوایی ...
بیشتر
موضوع انواع ادبی و شعر فارسی از بحثهای مهمی است که هنوز به طور شایسته و علمی بازنمایی و نقد و تحلیل نشده است. نوع یا گونة ادبیات غنایی در شعر فارسی از پرکاربردترین نوعهای شعر فارسی است. شعر غنایی در لباس دیگری بهنام مکتب رمانتیسم رخنمایی میکند و ضمن از دست دادن گونههای غنایی قدیم، دارای وجهها و گونههایی جدید ساختاری و محتوایی شده است. بدین منظور در این نوشته که پژوهش کیفی است، با روش توصیفی- تحلیلی به مرور و نقد تعاریف ادبیات غنایی و سیر تطور آن پرداخته، در بخشی دیگر نیز سیر و امتداد ادبیات غنایی در قالب مکتب فراگیر و «گسترشیافتة» رمانتیسم بررسی و بازنموده شده است. چگونگی برداشت منتقدان و صاحبنظران از این نوع ادبی و تغییرات آن، در این پژوهش نقد و تحلیل شده است. همچنین بهدلیل تغییر نگاه به این نوع ادبی و حذف گونههای کلاسیک آن (هجو، چیستان، لغز، حبسیه، مدح و ...) در شعر معاصر، شایسته است پیوند ذهینت عاطفی شعر معاصر و رمانتیسم با این نوع ادبی نیز پژوهش شود؛ این که رمانتیسم چه نگاه تازهای به شعر غنایی بخشید و چه تحولات غالب و پرتکراری را در این نوع ادبی نمودار ساخته است. از سوی دیگر، چون غزل فارسی را آینة تمامنمای نوع ادب غنایی برشمردهاند، با مطالعة ذهنیت غنایی غزل نو باید مؤلفههای نو و متفاوت از پیش را در غزل معاصر نیز بازجست.
مقاله پژوهشی
سمانه جعفری؛ محمد عالی زاده مرشت
دوره 11، شماره 40 ، آبان 1400، صفحه 44-57
چکیده
خواجه عبدالله انصاری خالق آثار برجستهای است که سبک جدیدی از نثر را رقم زده است، اما آثار خواجه همگی بر یک شیوه نیست و تفاوت زبان عبارت و اشارت را میتوان در دو دسته از آثار وی مشاهده کرد. برخی از آثار خواجه مانند «صدمیدان» با هدف تعلیم مبانی عرفانی نوشته شده و برخی دیگر از جمله «الهینامه» از نوع ادب غنایی است. مقالۀ حاضر ...
بیشتر
خواجه عبدالله انصاری خالق آثار برجستهای است که سبک جدیدی از نثر را رقم زده است، اما آثار خواجه همگی بر یک شیوه نیست و تفاوت زبان عبارت و اشارت را میتوان در دو دسته از آثار وی مشاهده کرد. برخی از آثار خواجه مانند «صدمیدان» با هدف تعلیم مبانی عرفانی نوشته شده و برخی دیگر از جمله «الهینامه» از نوع ادب غنایی است. مقالۀ حاضر کوشیده است با مقایسۀ ویژگیهای بدیعی و بیانی دو اثر برجسته از این نویسندۀ صاحب سبک، الهینامه و صدمیدان، به روش کتابخانهای با هدف نشان دادن تفاوت ویژگیهای بلاغی در زبان عبارت و اشارت خواجه، به مقایسۀ تطبیقی سبک بلاغی این دو دسته از آثار وی بپردازد. نتایج این پژوهش نشاندهنده کاربرد بیشتر اغلب آرایههای لفظی و معنوی در الهینامه است مگر آرایۀ تضمین که خواجه برای اثبات سخنان خود در صدمیدان از آن بیشتر بهره برده است. همچنین تحلیل بسامدی آرایههای این دو اثر ثابت میکند که این عارف سخنشناس بر لفظ و معنا بسیار تسلط داشته و با رعایت تناسب و ارتباط بین آنها به دو شیوه (زبان عبارت و اشارت) در زبان عرفانی رسیده است.
مقاله پژوهشی
جهانگیر صفری؛ محمود آقاخانی بیژنی
دوره 11، شماره 40 ، آبان 1400، صفحه 58-74
چکیده
منظومۀ روایی «فرهاد و شیرین»وحشی بافقی، به شرح ماجرای عشق میان شیرین (معشوق و همسر خسروپرویز) و فرهاد (هنرمند و بتتراش) می پردازد و از جمله شعرهایی است که ساختاری روایی و نمایشی دارد. شیوة روایت و داستانپردازی در این منظومه به گونه ای است که شاعر با بهره گیری از عناصر داستانی؛ شامل طرح روایی، شخصیت، گفتوگو، ...
بیشتر
منظومۀ روایی «فرهاد و شیرین»وحشی بافقی، به شرح ماجرای عشق میان شیرین (معشوق و همسر خسروپرویز) و فرهاد (هنرمند و بتتراش) می پردازد و از جمله شعرهایی است که ساختاری روایی و نمایشی دارد. شیوة روایت و داستانپردازی در این منظومه به گونه ای است که شاعر با بهره گیری از عناصر داستانی؛ شامل طرح روایی، شخصیت، گفتوگو، دیدگاه و توصیف، فضایی متفاوت میآفریند. این پژوهش با هدف تحلیل عناصر داستان در این منظومه و به شیوۀ توصیفی ـ تحلیلی انجام شده است. این منظومۀ روایی بر اساس زمان خطی روایی گسترش می یابد و حوادث یکی پس از دیگری و به صورت زنجیروار به وجود می آیند؛ به گونه ای که ابتدا وضعیت متعادل برقرار است، سپس با بروز حادثه ای، این وضعیت دچار روند تغییر می شود و وضعیت نامتعادل بر شعر حاکم میگردد. بعد از ذکر حادثه ها، روایت به وضعیت متعادل سامان یافته ای می رسد و پایان می یابد. درواقع این منظومه از یک زنجیره و پنج عنصر روایی تشکیل شده است که در نهایت سرنوشت شخصیت اصلی نیز مشخص شده است.
مقاله پژوهشی
مهدی نوریان؛ مهرداد چترایی؛ افسانه بهرامیان
دوره 11، شماره 40 ، آبان 1400، صفحه 76-92
چکیده
عبدالرّحمان مشفقی بخارایی از شاعران قرن دهم هجری است که در گفتن انواع شعر سلیقۀ نیکو دارد. قصاید خوب و غزلهای مرغوب دارد و شهرت اهاجی کوبندهاش نیز با لطافت اشعار غنایی مطبوعش پهلو میزند. با این که در روزگار وی دانشهایی نظیر رمل و نجوم دیگر چندان مورد توجّه نبوده و با ظهور سبک هندی زبان شاعران نیز از اصطلاحات تخصّصی علمی دور و ...
بیشتر
عبدالرّحمان مشفقی بخارایی از شاعران قرن دهم هجری است که در گفتن انواع شعر سلیقۀ نیکو دارد. قصاید خوب و غزلهای مرغوب دارد و شهرت اهاجی کوبندهاش نیز با لطافت اشعار غنایی مطبوعش پهلو میزند. با این که در روزگار وی دانشهایی نظیر رمل و نجوم دیگر چندان مورد توجّه نبوده و با ظهور سبک هندی زبان شاعران نیز از اصطلاحات تخصّصی علمی دور و به زبان عامّۀ مردم نزدیک شده بود، مشفقی برای تصویرپردازیهای عاشقانه از مفاهیم نجومی بسیار استفاده کرده است. در شعر وی نه تنها به مفاهیم و واژههای نجومی متداول در میان اکثر شاعران مثل طالع و ستارۀ بخت و نام سیّارات سبعه برمیخوریم، مضامین و کلمات تخصّصیتر دانش نجوم همچون ذنب، قدر، قران، شرف، مفهوم دیدن ساعات سعد و نحس را نیز در خلال ابیاتش مشاهده میکنیم. با توجّه به نحوۀ استفادۀ وی از مفاهیم و واژههای نجومی و تصاویر هنرمندانهای که با بهکار گرفتن این مضامین در شعر خود خلق کرده، میتوان گفت که مشفقی با دانش نجوم تفسیری یا هیأت آشنایی کامل داشته و از مفاهیم آن برای بیان عواطف درونی خویش، بویژه در سوز و گدازهای عاشقانه به خوبی بهره برده است.
مقاله پژوهشی
فهیمه گلنار؛ احمد ذاکری
دوره 11، شماره 40 ، آبان 1400، صفحه 94-109
چکیده
سیمین دانشور در جزیرۀ سرگردانی و ساربان سرگردان، مخاطب را با وضعیتی گفتمانی مواجه میکند که در آن «کنش» دچار شرایط شده است. در این حالت، کنشگر همواره با احساساتی چون اضطراب، سرگردانی، ترس، چالش با خود، نداشتن اطمینان، فرار از گذشته و احساس ناامنی روبرو میشود و نفی یک وضعیت او را وارد وضعیتی دیگر میکند. هر وضعیت برای او در ...
بیشتر
سیمین دانشور در جزیرۀ سرگردانی و ساربان سرگردان، مخاطب را با وضعیتی گفتمانی مواجه میکند که در آن «کنش» دچار شرایط شده است. در این حالت، کنشگر همواره با احساساتی چون اضطراب، سرگردانی، ترس، چالش با خود، نداشتن اطمینان، فرار از گذشته و احساس ناامنی روبرو میشود و نفی یک وضعیت او را وارد وضعیتی دیگر میکند. هر وضعیت برای او در حکم یک چالۀ معنایی است که عبور از آن به انرژی جهشی نیازمند است. در چنین وضعیتی، کنشگر توان هر کنشی را از دست میدهد و در وضعیت ناپایدار ماندن و نماندن، شدن و نشدن سرگردان است. در این پژوهش کوشش شده است از منظر نشانهمعناشناسی و با توجه به نظریات گریماس و اییرو تاراستی به بررسی نشانهها و کارکردهای سرگردانی در دو رمان جزیرۀ سرگردانی و ساربان سرگردان پرداخته شود تا نشان دهد که چگونه سرگردانی از طریق فرایند سلبی- ایجابی سبب گسست شخصیت اول داستان از «من» شخصیاش میشود. نتیجۀ عبور از این گسست، بازیابی خود و شناخت انتزاعی از خود و اطرافیان است و این شناخت سبب میشود شخصیت اول داستان در یک وضعیت ایجابی که همان معرفت و تسلط بر خود است، قرار گیرد و «من» واحد وجود خود را دریابد و استعلا یابد.
مقاله پژوهشی
زبان و ادبیات فارسی
جیهاد شکری رشید؛ ساغر سلمانی نژاد مهرآبادی
دوره 11، شماره 40 ، آبان 1400، صفحه 110-123
چکیده
یکی از شیوههای نقد که دستاورد کارل گوستاو یونگ است و امروزه از آن استقبال فراوانی شده، نقد اسطورهشناسانه با رویکرد کهنالگوهاست. کهنالگوی «آب» که از شاخصترین نمودهای تجلی صور طبیعی در ادبیات و اساطیر ملل مختلف است، دارای مصادیقی بارز در ادبیات کردی است و در شعر یکی از برجستهترین شاعران معاصر کرد میتوان مشاهده کرد. ...
بیشتر
یکی از شیوههای نقد که دستاورد کارل گوستاو یونگ است و امروزه از آن استقبال فراوانی شده، نقد اسطورهشناسانه با رویکرد کهنالگوهاست. کهنالگوی «آب» که از شاخصترین نمودهای تجلی صور طبیعی در ادبیات و اساطیر ملل مختلف است، دارای مصادیقی بارز در ادبیات کردی است و در شعر یکی از برجستهترین شاعران معاصر کرد میتوان مشاهده کرد. وجود کهنالگوی آب در اشعار شیرکو بیکس دلیل بر رسوب خاطرة جمعی است که در ادبیات نمود یافته است. آب یکی از مضمونهایی است که تاکنون در آثار مختلف از دیدگاه کهنالگویی بدان توجه شده است. نوآوری این پژوهش به مطرح کردن کهنالگوی آب و واکاوی آن در آثار شیرکو بیکس باز میگردد. در این پژوهش که به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است، با بهرهگیری از رویکردی اسطورهای-روانشناختی، به تصویر آب در اشعار شیرکو بیکس خواهیم پرداخت که تا چه میزان با مبانی کهنالگویی همخوانی دارد. نتایج حاصل آمده از این پژوهش نشان میدهد که شیرکو بیکس در اشعارش برای بیان عمیق انتقادها و مفاهیم مورد نظر خود از مسائل کهنالگویی و نمادهای جهانی بهخوبی بهره گرفته است و اغلب ویژگیهای مهم مطرح شده برای کهنالگوی آب توسط یونگ و پژوهشگران دیگر در اشعار شیرکو به چشم میخورد که به اشکال مختلفی در شعر وی نمایان شده است. مهمترین کارکرد آن رمز حیاتی بودن آن است.