مقاله پژوهشی
زبان و ادبیات فارسی
میر جلیل اکرمی؛ رشید اسدی ولیلو
دوره 10، شماره 37 ، بهمن 1399، صفحه 8-24
چکیده
نوع غنایی در ادب فارسی هم در نثر و هم در نظم نسبت به دیگر انواع شمول بیشتری دارد. غالب تحقیقات در این حوزه بر شعر تمرکز یافته و به نثر توجه کمتری شده است. این پژوهش سعی دارد با توجه به غفلت مذکور، با معرفی و تحلیل چهار داستان نشان دهد که علت ناشناخته بودن برخی از آنها چیست؟ و این متون در دوران بعد از اسلام چگونه به حیات خود ادامه دادهاند؟ ...
بیشتر
نوع غنایی در ادب فارسی هم در نثر و هم در نظم نسبت به دیگر انواع شمول بیشتری دارد. غالب تحقیقات در این حوزه بر شعر تمرکز یافته و به نثر توجه کمتری شده است. این پژوهش سعی دارد با توجه به غفلت مذکور، با معرفی و تحلیل چهار داستان نشان دهد که علت ناشناخته بودن برخی از آنها چیست؟ و این متون در دوران بعد از اسلام چگونه به حیات خود ادامه دادهاند؟ برخی از این داستانها با اینکه به طور شفاهی در میان مردم رایج بوده، ولی در زبانهای فارسی پیش از اسلام مکتوب نشده و جز بنمایههایی از آنها به دوران بعد راه نیافته است، حال آن که یونانیان در آثار خود به آنها اشاره کردهاند. بعضی هم با این که در آثار یونانی ثبت شده، اما سنت شفاهی، آنها را حفظ و با تغییراتی به دوران بعد انتقال داده است. داستانهایی چون اردشیر و گلنار نیز که به زبان پهلوی بوده، بعد از اسلام فردوسی آن را در شاهنامه، منظوم کرده است. در عین حال، داستانهای هزار افسان بیش از ایرانیان، مورد توجه غیرایرانیان قرار گرفته و عربها با تغیراتی آن را به الف لیله و لیله ترجمه کردهاند.
مقاله پژوهشی
زبان و ادبیات فارسی
میترا بیغمی؛ مریم جعفری؛ غلامعباس ذاکری
دوره 10، شماره 37 ، بهمن 1399، صفحه 26-41
چکیده
تأکید نظری فرمالیستها بر ادبیّت و تمهیدات ادبی به کاررفته در متن، اگرچه نافی اهمیت محتوا نیست، نشاندهندۀ نقاط محوریای است که به واسطۀ آنها متن ادبی از آثار دیگر جدا میشود. مقالۀ حاضر میکوشد به بررسی کاربردهای دو آرایۀ اصلی فرمالیستی در دو داستان شاهنامه فردوسی بپردازد. انتساب شاهنامه به ژانر «حماسی» هیچگاه محل تردید ...
بیشتر
تأکید نظری فرمالیستها بر ادبیّت و تمهیدات ادبی به کاررفته در متن، اگرچه نافی اهمیت محتوا نیست، نشاندهندۀ نقاط محوریای است که به واسطۀ آنها متن ادبی از آثار دیگر جدا میشود. مقالۀ حاضر میکوشد به بررسی کاربردهای دو آرایۀ اصلی فرمالیستی در دو داستان شاهنامه فردوسی بپردازد. انتساب شاهنامه به ژانر «حماسی» هیچگاه محل تردید نبوده، اما این بدان معنا نیست که متنی با چنین وسعت که واجد ویژگیهای محتوایی گوناگونی است، عاری از مضامین غنایی باشد. در میان این داستانها تمرکز این جستار بر «زال و رودابه» و «بیژن و منیژه» است. هدف کشف و سپس تلفیق دو عنصر فرمالیستیِ مهم «آشناییزدایی» و «برجستهسازی» در آنهاست. مرادِ فرمالیستها از اوّلی ایجاد تغییری اساسی در روند خودکار و متعارف زبان است و در دومی ایجاد وقفهای شوکآور. با وجود اینکه استفاده از آرایههای فرمالیستی هم به شکل بدیع سنتی و هم در قالب تمهیداتی که بعدها مورد توجه نظریهپردازان واقع شد، در سراسر شاهنامه دیده میشود، در داستانهای غنایی مذکور بسامد استفاده از آنها بالاتر است. نتایج بحث نشان میدهد استفاده از چنین تمهیداتی قدرت جذابیت و ادبیت متن را در جهت جنبههای غنایی بسیار بالا میبرد. درآمیختن هر دو شگرد در روایات مذکور بیانگر نگاه هوشمندانۀ فردوسی به این مسأله و ظرفیتهای آن بوده است. استفاده از واژگان نامأنوس، استفاده از الف اطلاق در پایان مصراعها، اغراق، آشناییزدایی مفهومی و واژگانی و برجستهسازی روایی، مهمترین مصداقهای فرمالیستی بهکارگرفته شده در این دو منظومهاند. همچنین، هرچند بار غنایی این دو داستان غالب بوده، به دلیل حضور آنها در بستر اثری حماسی، برخی واژگان و صناعات حماسی نیز با روایت آن درآمیخته که به واسطۀ تقویت آشناییزدایی و برجستهسازی در آنها، تفاوتی میان آنها با سایر داستانهای شاهنامه ایجاد میکند.
مقاله پژوهشی
زبان و ادبیات فارسی
زینب حسینی؛ نازنین درویشی
دوره 10، شماره 37 ، بهمن 1399، صفحه 42-59
چکیده
یکی از محوریترین مفاهیم بیان شده در اشعار عرفانی فارسی، عشق است که در قرن هفتم به بنیادیترین اندیشۀ مولوی در غزلیات شمس تبدیل شد. عشق در غزلیات شمس دارای شخصیت انسانی با ویژگیهای رفتاری خاص است. چیستی صفات انسانیِ حمل شده بر عشق و نحوه و جایگاه بروز این ویژگیها در مسیر عرفان با توجه به تلقی مولوی از عشق حائز اهمیت است. در این پژوهش ...
بیشتر
یکی از محوریترین مفاهیم بیان شده در اشعار عرفانی فارسی، عشق است که در قرن هفتم به بنیادیترین اندیشۀ مولوی در غزلیات شمس تبدیل شد. عشق در غزلیات شمس دارای شخصیت انسانی با ویژگیهای رفتاری خاص است. چیستی صفات انسانیِ حمل شده بر عشق و نحوه و جایگاه بروز این ویژگیها در مسیر عرفان با توجه به تلقی مولوی از عشق حائز اهمیت است. در این پژوهش صفات و رفتارهای عشق به عنوان موجودی کنشگر از غزلیات شمس استخراج شد. کنشهای عشق در مسیر اعتلای عاشق در رسیدن به حق در پنج مرحلۀ اصلی، که خود شامل سی ویژگی عشقِ انساننماست، دستهبندی شد. نتایج نشان میدهد که عشق در تجلی صفات خویش بر عاشق از قهریترین بروز خود که «خونخوار» است به لطیفترین نمود خود که «مادر» است حرکت میکند. مولوی پررنگترین تصویر عشق را با ویژگیهای حوزۀ «عیش و شادخوای» و نیز «معشوقی» گره زده است و این مفاهیم بیشترین بسامد را دارند. سپس «دشمن» بودن عشق است که با تصاویر «جنگجو»، «خونخوار»، «دزد» و نظایر آن را نشان میدهد و سومین ویژگی مورد توجه مولوی «راهنما» بودن عشق است. شواهد نشان میدهد تصاویری که مولوی در قالب تشخیص از عشق ارائه میدهد، بر جنبۀ مهرآمیز عشق تأکید دارد که تا اندازهای با تصویر عشق به عنوان موجودی قهار که در نگاه اول از غزلیات شمس به دست میآید، مغایرت دارد.
مقاله پژوهشی
طیبه عبداله زاده؛ وجیهه ترکمانی باراندوزی
دوره 10، شماره 37 ، بهمن 1399، صفحه 60-71
چکیده
دربارۀ عشق و ماهیّت آن از دیدگاه علم روانشناسی بحثهای زیادی مطرح شده است. در چند دهۀ اخیر محقّقان کوشیدهاند با توجّه به نظریههای مختلف، آثار ادبی را مورد بررسی قرار دهند. یکی از نظریّههای مطرح در این باره، نظریۀ عشق جان لی است. در این نظریه وی، انواع عشق را با رنگهای اصلی مقایسه کرده و سه سبک اصلی نیز برای عشق قایل شده است که عبارتند ...
بیشتر
دربارۀ عشق و ماهیّت آن از دیدگاه علم روانشناسی بحثهای زیادی مطرح شده است. در چند دهۀ اخیر محقّقان کوشیدهاند با توجّه به نظریههای مختلف، آثار ادبی را مورد بررسی قرار دهند. یکی از نظریّههای مطرح در این باره، نظریۀ عشق جان لی است. در این نظریه وی، انواع عشق را با رنگهای اصلی مقایسه کرده و سه سبک اصلی نیز برای عشق قایل شده است که عبارتند از: عشق به یک فرد آرمانی، عشق با مفهوم بازی و عشق به معنی دوستی. در بین سرایندگان آثار غنایی ادب فارسی، خواجوی کرمانی در منظومههای «همای و همایون» و «گل و نوروز» مانند دیگر شاعران غنایی، به موضوع عشق و روابط عاشق و معشوق پرداخته است. در این پژوهش سعی شده است که عشق در منظومههای خواجو با نظریۀ عشق جان لی مورد بررسی و انطباق قرار گیرد. مسألۀ اصلی این تحقیق، پاسخ به این پرسش است که مفاهیم و ویژگیهای عشق در این دو منظومه مطابق با کدام نوع عشق در نظریۀ جان لی است؟ نتیجۀ این پژوهش نشان میدهد که عشق در این دو داستان عاشقانه با نظریۀ عشق جان لی به لحاظ ویژگی رمانتیک بودن و برخورداری از سبک پرشور، مطابقت دارد.
مقاله پژوهشی
زبان و ادبیات فارسی
مرضیه گلابگیر اصفهانی؛ زهرا فنایی
دوره 10، شماره 37 ، بهمن 1399، صفحه 72-89
چکیده
روایتهای اسطورهای و اسطورۀ نامها در طول زمان متاثر از حوضچههای معنایی است که در آن تکوین مییابند. ازاینرو، یک متن در دورههای گوناگون دارای دلالتپردازیهای متفاوتی میشود. متنهای ادبی-هنری در بستر شکلگیریشان بهتر شناخته شده و مناسبتر رمزگشایی میشوند؛ این امر شناخت کاملتری از الگووارۀ حاکم بر فرهنگ هر دوره ...
بیشتر
روایتهای اسطورهای و اسطورۀ نامها در طول زمان متاثر از حوضچههای معنایی است که در آن تکوین مییابند. ازاینرو، یک متن در دورههای گوناگون دارای دلالتپردازیهای متفاوتی میشود. متنهای ادبی-هنری در بستر شکلگیریشان بهتر شناخته شده و مناسبتر رمزگشایی میشوند؛ این امر شناخت کاملتری از الگووارۀ حاکم بر فرهنگ هر دوره را در پی دارد. عاشقانۀ خسرو و شیرین، در دورههای مختلف ایران تا دورۀ معاصر همواره مورد توجه قرار گرفته؛ نگارگران، شاعران و نویسندگان زیادی به آن پرداختهاند و یکی از پرکاربردترین اسطورههای متون ادبی-هنری به شمار میآید. پژوهش حاضر با هدف شناسایی تاثیر عوامل معاصر؛ زمان، فرهنگ جامعه و نوع نگرش خالق بر ارائۀ روایت به مطالعۀ بینامتنی و اسطورهکاوی این روایت در متون متفاوت دورۀ معاصر میپردازد. این پژوهش به شیوۀ توصیفی-تحلیلی به جستوجوی عوامل تاثیرگذار بر آثار معاصر و نحوۀ استفادۀ هنرمند از آنها برای پاسخ به این پرسش میپردازد: «بستر زمان، فرهنگ معاصرِ جامعه و نوع نگرش آفریننده چه تاثیراتی بر نحوه ارائۀ روایت و استفاده از خردهروایتها ایجاد کرده است؟» نتایج نشان میدهد تحولات، وقایع، ارتباطات و تغییر جامعه بهطورِمستقیم بر نحوه تفکرِ آفریننده تاثیر گذاشته و خردهروایتهای جدیدی را در ارائه عاشقانۀ خسرو و شیرین در آثار معاصر ایران باعث شده است.
مقاله پژوهشی
زبان و ادبیات فارسی
سهیل فتاحی؛ موسی پرنیان؛ رقیه علوی
دوره 10، شماره 37 ، بهمن 1399، صفحه 90-102
چکیده
در ادبیات فارسی، شاعران و نویسندگان، کمابیش به دانش جغرافی و شناخت اقالیم، کشورها، شهرها، کوهها، رودها و مانند آن توجه خاصی داشتهاند و با این عناصر، مضامین و تصاویر شعری آفریدهاند. اَعلام جغرافیایی که به دو بخش عَلَم عام و عَلَم خاص تقسیم میشوند، در شعر معاصر نیز بازتاب قابل توجهی دارد. یکی از شاعران موفق معاصر در حوزۀ غزل، ...
بیشتر
در ادبیات فارسی، شاعران و نویسندگان، کمابیش به دانش جغرافی و شناخت اقالیم، کشورها، شهرها، کوهها، رودها و مانند آن توجه خاصی داشتهاند و با این عناصر، مضامین و تصاویر شعری آفریدهاند. اَعلام جغرافیایی که به دو بخش عَلَم عام و عَلَم خاص تقسیم میشوند، در شعر معاصر نیز بازتاب قابل توجهی دارد. یکی از شاعران موفق معاصر در حوزۀ غزل، محمدعلی بهمنی است. بهمنی از این عناصر به منظور مضمونسازی و ساخت تصاویر شاعرانه بهره برده است. در این مقاله که به روش توصیفی-تحلیلی و آماری و بر پایۀ منابع کتابخانهای است، تلاش شده است که شیوۀ بهمنی در ساخت مضامین و تصاویر شعری با اَعلام جغرافیایی استخراج و بسامد پرکاربردترین اَعلام در غزل وی مشخص گردد. نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که بهمنی بیشتر در غزلِ خود از اَعلام عام جغرافیایی بهره برده است؛ اَعلامی مانندِ آسمان، شهر، خانه و کوه بیش از سایر اَعلام در غزل وی کاربرد داشتهاند. بهمنی تقریباً از همۀ شگردهای بیانی؛ همچون تشبیه، استعارۀ مصرحه، استعارۀ مکنیه، استعارۀ تمثیلی، کنایه، نماد، تمثیل و مجاز در ساخت مضامین و تصاویر شعری بهره برده است که تشبیه در بین این شگردها، بیشترین کاربرد را دارد.